ها! عامو...

متن مرتبط با «وتو چه میدانی شب قدر چیست» در سایت ها! عامو... نوشته شده است

آنچه برای توست، هرگز از کنارت نخواهد گذشت.

  • کرونا که اومد، همه‌مون تو قرنطینه دلتنگ ساده‌ترین چیزهای زندگی شدیم. ولی انقدر طولانی شد، که به خودمون اومدیم دیدیم به این سبک زندگی هم عادت کردیم حتی. آدمیزاد بنده‌ی عادته. من این روزا نسبت به همه‌چیز همین حس رو دارم. دلم میخواد یکم برنامه بریزم و یه ساعت توش درس خوندن نباشه. دلم لک زده برای اینکه یه‌جای برنامه‌ام بنویسم اتو کردن لباس. دیدن یه قسمت از فلان سریال. دلم میخواد یکم بیام بیرون از این همه ملال. از این همه برنامه‌ای که انسان بودن من رو به رسمیت نمیشناسه و حتی تایم برای حموم رفتنم نداره. ته حالی که بهم میده یه رب استراحت بین درس‌هاست. گاهی دچار یاس میشم که واقعا این چیزی بود که تو میخواستی؟ در نیمه‌ی اول هجده سالگی پوستم شل و وارفته و پر از جوش شده، زیر چشم‌هام گود و سیاه شده و هرروز دارم کورتر از روز قبل میشم. ولی خب گر در طلبت رنجی، ما را برسد شاید. من برای چیزی جنگیدم که چند سال توی سرم بود. من برای درآمد بیشتر، موقعیت اجتماعی بالا و شغل خفن تلاش نکردم. من برای معنا جنگیدم و حالا چند قدم دیگه بیشتر نمونده. می‌تونم بگم این تمام من بود. به‌عنوان یک انسان. اگر شد آدم خوشحال‌تری خواهم بود. اگر نه، خودم رو به جریان زندگی می‌سپارم. لباس‌هام رو اتو می‌کنم و سریال می‌بینم. اصراری به داشتن چیزی که برام مقدر نشده ندارم. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • صدا می پیچه اصلا

  • ​​​​​​بلاخره هوا منت گذاشت سر ما و در اواخر آبان، سرد شد☺️یک چهارشنبه ی دل انگیز، توی هوا لندن طور که از شدت ابری بودن هوا نیاز به روشناییه، هودی مورد علاقه ام رو پوشیدم و پتو رو تا خرتناق کشیدم بالا., ...ادامه مطلب

  • مرا هرچه هست.دگر حوصله ای نیست!

  • دست و دلم به درس خوندن نمیره.از صبح سه تا صفحه بیشتر نخوندم=|از ساعت پنج میخوام استارت بزنم! نمیشه:|, ...ادامه مطلب

  • وای چه کاری میکنه عشق یه آدم با دل آدم:)

  • اوهوع:) بنیامین بهادری ام آهنگ داده چه عجب=|اصلا از خوندنش نا امید شده بودم:/ آخرین باری که آهنگ داده بود برای نوروز 96 یا 95 بود فکر کنمکه هنوزم پایه ثابت پلی لیست اسفندمه:))گم و گور شده بود:/ فقط گا, ...ادامه مطلب

  • انقدر نباختیم که الان نمیدونیم باید چه عکس العملی نشون بدیمD:

  • با حالت مظلومانه بالش در بغل:علیپور...علیپور عشقم بزززززززززززن...بززززَ نــــه!!تو روحت عشقم.تو روحت "به همراه یه سری حرف زشت دیگه که اینجا جاش نیست"یا اکثر امامزاده ها...یا ابلفضل...یا خودِ خداااااا, ...ادامه مطلب

  • چهارشنبه-پنجشنبه:)

  • دیروز مثـل همیشـه روز فوق العاده ای بود^.^زنگ اول زبان داشتیم امتحان لیسینگ گرفت سرِ یه سوالی انقدر با فاطمه دعوا کردیم...آخرش دوتامون نمره ی کامل گرفتیمزنگ تفریح یه جای جدید برای خودمون پیدا کردیم:) , ...ادامه مطلب

  • خستگی را آغوش تو در میکند! وقتی نیستی. عجالتا چای مینوشیم. چه کنیم؟D:

  • سه شنبه بابا بزرگم با مامان بزرگم رفتن کربلا..!خواستم پشت سرشون آب بریزم.درِ صندوق عقب باز بود!تمام وسایلشون رو خیسِ خیس کردمشانس آوردم کسی نفهمید:)وگرنه قطعا توسط مامانم رنده میشدمخلاصه راهی شدن دیگه, ...ادامه مطلب

  • به وقت چهارده سالگی!

  • هشت اسفند نود و هفت.به وقت چهارده سالگی!...یکسال گذشت.بزرگ شدم! یا شاید پیـر شدم:)یکسال تلخ که رگه هایی از شیرینی داشت...هیچکس نمیدونه چی به من گذشـت تا گـذشـت:)ولی من مثل همیشه قوی موندم،لبخند زدم،اد, ...ادامه مطلب

  • از همین امشب.

  • باید یه کتابی بنویسم و اسمش رو جای اینکه بذارم من چراغ ها رو خاموش می کنم. بذارم من غذاها رو میذارم تو یخچال.,از همين امشب عمليات,از همين امشب عمليات ١٤ فرزندي,از همین امشب عملیات ۵ فرزندی,از همین امشب کلید بزنید,از همین امشب شروع کنید,از همین امشب,از همین امشب عملیات ...ادامه مطلب

  • چه حلوایی

  • سی خودُم نشستم حلوا درست کردم تند تندکی. صد کار بینش پیش اومد اما من مثل چی درست کردم. سرمم درد میکنه. روضه هم میخوام برم. تنها هم هستم.,کدو حلوایی چه خاصیتی دارد,کدو حلوایی چه طبعی دارد؟,کدو حلوایی چه خواصی دارد,کدو حلوایی چه ویتامینی دارد,کدو حلوایی چه ویتامین هایی دارد ...ادامه مطلب

  • بارون پاییز شبیه گریه های منه.

  • بگذار تا بگریم چون ابر در پاییز (بهاران)   _تو هم بگیری مرا در آغوشت ای حنان, ...ادامه مطلب

  • و تو چه دانی؟!

  • بعد یک سال. امشب ترسیدم. باید جدی تر جمع و جور کنم. مرتب. شایدم برای رفتن آماده.... این دفعه نه برای چیزهای دیگه، برای یک چیز. ایندفعه جدی تر. محکم تر. و بی برگشت تر. و علی رغم میل باطنی. سخت تر.,و تو چه دانی,و تو چه دانی که,و تو چه می دانی,وتو چه میدانی شب قدر چیست ...ادامه مطلب

  • دفتر خوشبختی ها

  • یه دفتر برداشتم خوش حالی های ریز ریز رو توش بنویسم تا آخر سال ببینم وااای چقدر خوش بختم و باید قدردان این سالی که گذروندمش باشم. چقدر خوشحالی هدیه گرفتم و این شر و ورها. یعنی قراره آخر سال کلی بدبختی های بزرگ بزرگش رو یادم بره با خووندن دفتره و بگم وای چه هیجان انگیز من بیست چهارم مرداد ماهِ سالِ نود و پنج یه میرزا قاسمی معرکه درست کردم و تا تونستم خوردم بدون اینکه به فکر چاق شدن باشم. وااای خدای من چقدر من خوش بخت بودم امسال! بعد مثلا با خووندن این خوشبختی های ریز یادم بره که امسال تو از میان ما رفتی. یادم بره که رفتی که رفتی. یادم بره یه سری چیزا تغییر کر, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها