ها! عامو...

متن مرتبط با «نقطه g در زنان» در سایت ها! عامو... نوشته شده است

خلاصه‌ای مصدری از ١۴٠١

  • امروز آخرین روز هزار و چهارصده. آخرین ساعات در واقع. خسته از خونه تکونی و منتظر ناهارم. هنوز بوی تمیزی نپیچیده توی اتاقم ولی تا دلت بخواد بوی باهار میاد. آفتاب خودش رو روی فرش آبی اتاقم پت و پهن کرده و هرچند دقیقه یه‌بار بوی تند شکوفه‌های لیمو می‌پیچه توی اتاقم. من این روزای آخر طبق رسم هرسال، روز آخر رو میذارم کنار روز اول تا حساب تمام روزهای سال دستم بیاد. هزار و چهارصد و یک چی به من اضافه کرد؟ همه‌چیز. هزار و چهارصد و یک یه دختر فرسوده و ترسو تحویل گرفت و آدمی پر از جسارت و بی‌پروا تحویل داد. و همین کافیه تا بگم دوستش داشتم. به‌خاطر همه‌ی چیزهایی که بهم داد. حتی تمام زخم‌های عمیقی که روی تنم از هزار و چهارصد و یک به یادگار موند برام بوسیدنیه. چه برسه به زیباترین لحظاتم زندگیم که برام رقم زده. و شگفت انگیزترین آدمای جهان که بهم هدیه کرد. امسال من از عشق سرریز شدم. زندگی کردم. اصلا توی زندگی شنا کردم و با تک تک سلول‌هام زندگی رو حس کردم. کمتر حرف زدم و بیشتر زندگی کردم. نمی‌خوام همه‌ش رو به سال نسبت بدم و ازش تشکر کنم. نود درصدش رو مدیون خودم بودم. بابت همه‌ی تلاش‌هایی کردم و جون‌هایی که کندم و آدمایی که رها کردم. تنها احساسی که این دم آخری اذیتم می‌کنه، احساس شرمه. خجالت از تمام خون‌هایی که روی آسفالت این خیابون‌ها ریخته شد و چشمان مشتاقی که برای همیشه خاموش شد. ولی همچنان ادامه میدم. چون جز این چاره‌ای نیست. با تمام نفرت و خشمی که توی قلبم جمع شده، می‌رقصم و می‌خندم. حتی به‌جای اون‌هایی که نیستن. تا تمرینی باشه برای صبح آزادی و خاری باشه به چشم قاتلان آزادی. اولین سکانسی که از امسال یادم مونده یکی از شب‌های فروردین بود. ماه رمضان بود. هوا کم و بیش خنک بود. لامپ اتاقم سوخته, ...ادامه مطلب

  • به کجا پر بکشد در هوس آزادی...آنکه از بال و پرش ساخته باشد قفسی؟

  • من تا همین چند ماه پیش ایرانو دوست نداشتم! به امید اینکه یه روزی از این قفس آزاد میشم وفلان زندگی میکردم:/در حقیقت کشورم اندازه ی پشم برام مهم نبود=| شاید تحت تاثیر چیزایی که میخوندم،آدمایی که باهاشون, ...ادامه مطلب

  • در دل کفر آمده‌ام تا که به ايمان برسم.

  • ترکیب چاوشی و مولانا حتی از ترکیب محمدصلاح و مانه هم دوست داشتنی ترهD:بقیه ی خواننده ها با چه رویی میخوان از این به بعد از مولانا بخونن؟:), ...ادامه مطلب

  • گرگ دهن‌آلوده یوسف ندریده:)

  • تو این دوروز اندازه ی پشم درس نخوندم.الان گفتن فردا هم تعطیلِ.ما اصلا نمیدونیم شنبه ساعت چند باید بریم امتحان و اصلا امتحان هست یا نه. شنبه امتحان ریاضی دارم.توکل به خدا:) هرچی زور دارم میخونم تا ببین, ...ادامه مطلب

  • مسعود شجاعی در اولویت لطفا=|

  • وقت ندارم.دیگه خودتون بدونید میخوام به کی فحش بدم, ...ادامه مطلب

  • انقدر نباختیم که الان نمیدونیم باید چه عکس العملی نشون بدیمD:

  • با حالت مظلومانه بالش در بغل:علیپور...علیپور عشقم بزززززززززززن...بززززَ نــــه!!تو روحت عشقم.تو روحت "به همراه یه سری حرف زشت دیگه که اینجا جاش نیست"یا اکثر امامزاده ها...یا ابلفضل...یا خودِ خداااااا, ...ادامه مطلب

  • اولین روز مدرسه 98^^

  • چه روز غیرمفید و خسته کننده ای بود:) همه رو میز خواب بودن:/صبحی مقنعه ام نبودساعت هفت و رُب داشتم در به در دنبال مقنعه میگشتم:/باید 7:25 دقیقه تو مدرسه# می بودمیه مقنعه مشکی پوشیدم رفتم:)ولی خیلی ام بد, ...ادامه مطلب

  • خستگی را آغوش تو در میکند! وقتی نیستی. عجالتا چای مینوشیم. چه کنیم؟D:

  • سه شنبه بابا بزرگم با مامان بزرگم رفتن کربلا..!خواستم پشت سرشون آب بریزم.درِ صندوق عقب باز بود!تمام وسایلشون رو خیسِ خیس کردمشانس آوردم کسی نفهمید:)وگرنه قطعا توسط مامانم رنده میشدمخلاصه راهی شدن دیگه, ...ادامه مطلب

  • درسته ربطی نداشت ولی اگه من فردا ادبیات نخونم گـآوم:|

  • امروز سر کلاس دینی یوهو تهِ کلاس همهمه شدD:گفتن بو گاز میاد...پنجره ها رو باز کردن...بازم انگار نه انگار:/لامصب منم که به هر بوی خوش و ناخوشی حساسیت دارم!از چشم و دماغ و گوشام آب میزد بیرون:|داشتیم بح, ...ادامه مطلب

  • هرچند غذا درست کردن شده یه نوع ارامش. اما خسته بودم

  • بهش گفتم الان فقط دلم میخواد برم پیش دریا. نمی دونمم چرا؟ گفتم الان این موقع شب ناراحت میشه لابد. یه کم نگاه کرد گفت باشه. برو. حالا حاضر شدم این راه نمیبره که ما بریم. منم رفتم سراغ کشوم ببینم قرصم هست. برش دارم. بعد این خواب های احمقانه این میگرن دست می ندازه گردنم. باید بهتون بگم امروز روز بی غذا درست کردنی بود. این خوشحالم میکنه., ...ادامه مطلب

  • نقطه

  • یک مشکلی پیدا کرده ام. بعد از غروب خوابی میاد سراغم که تا نخوابم نمی توونم حتی نفس بکشم و شما فرض کن یک آدمِ به خودی خود بی خواب و بد خوابی هستید آن هم اغلب در شب. چه از نظر ذهن روشن و فعالتان چه از نظر درد های جسمی گریبان گرفته ی روشن شدتان در شب. بعد حالا بی آیی و بعد غروب بخوابی و از اونجا که یک مرض دیگری هم کنارش دارم. اینکه اگر به آن زودی بخوابم این خواب شیرین زیاد دوامی ندارد نهایتا تا دو ساعت بعدش من بیدار می شوم. فی الحال حاضر بی آیی بعد از غروب بخوابی و دو ساعت دیگرش که تازه وقت خواب است بیدار شوی چه می شوی؟! یک تنهائه کلافه.... احسنتم. یا احسنتن. خلاصه ک,نقطه جی,نقطه چین,نقطه سر خط,نقطة,نقطه عطف,نقطه جي,نقطه جوش,نقطه ویرگول,نقطه شبنم,نقطه g در زنان ...ادامه مطلب

  • در پی شعر خووندن ها

  • +میدانی؟ غمت مرا رها نمی کند.   _خب به عنم.,شعر در پی آهوی عشق,شعر در پی آهوی عشق گوگوش ...ادامه مطلب

  • از خودراضی گونه بود این پست.

  • ناخن هم به طرز فجیعی شکسته و من الان مدتیه که نسبت به ناخن هام بی مسئولیت ترینم. کندمش بقیه شو هم نه سوهانی نه از این کارایی هیچی. کج و موج. می دونم اشتباه نوشتم. شده همینجوری هم روش لاک بزنم. تازه برای حنان دلبری هم بکنم اما خب. ننه ام میگه شلخته ست زن اینجوری باشه. از نظر من و حنان که نیست. والا من حال ندارم پاشو بشینم پای دونه دونه سوهان زدن بهش. اگه دوست داری اون سوهان توی جعبه  رو میز بیاد بزنه به این ناخن ها. اگه کسی بهش گفت چیکار می کنی؟! جلوشو گرفت. تازه خوشحالم میشم. دستمم می دم بهش و با اون یکی دستم کتابمو می خوونم., ...ادامه مطلب

  • بگو که دروغ گفتی. بگو

  • ناهید رو دانلود کردم میخوام ببینم هی نمی توونم. نمی دونمم چرا یهو گیر دادم و دانلودش کردم. دوست داشتم ببینمش. یه تیکه داشت که اون پسره با این ساره بیات دواش میشه و میگه دوستت داری دختره میگه من دیگه ندارم میگه داری دروغ میگی. من میشناسمت. دوسش داشتم. همین جواب پسره رو دوست داشتم. خودشیفتگی نبود توش. حس عجز بود. که بگو دروغ می گفتی! بگو. بخاطر همین دانلودش کردم و گفتم باید ببینمش. حالا اگه خوب بود میگم که ببینین. اصلا میام درموردش میگم. فقط وقت کنم. فعلا که تنها تفریح شده گاهی اینجا نوشتن., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها