امروز سر کلاس دینی یوهو تهِ کلاس همهمه شدD:
گفتن بو گاز میاد...پنجره ها رو باز کردن...بازم انگار نه انگار:/
لامصب منم که به هر بوی خوش و ناخوشی حساسیت دارم!
از چشم و دماغ و گوشام آب میزد بیرون:|
داشتیم بحث میکردیم که منشا بو میتونه از کجا باشه:|
که یوهو AB وارد شد.
نمیدونم با یکی از بچه ها کار داشت فکر کنم:/
یا شایدم سر و صدا رو شنیده بود اومد ببینِ چه خبره!!
بعد بهش گفتیم حاجی بو گاز میادD:
یکم نفس عمیق کشید گفت خاک تو سرتون!
سی نفر آدم "دبیر رو حساب نکردااا" فرق بین بوی گاز و رنگ رو نمیفهمین؟:|
خب حالا بوی رنگ از کجا میاد...؟مسئله این است!!
همه به در و دیوار و پنجره زل زده بودن که یهو همون دختر جن زده هه""
از کلاس پرید بیرون! و دنبالش بغلدستیش:/
صندلیاشونُ قرمز و آبی و بنفش شده بودD:
همه نگاه ها چرخید رو سقف
ولی لافایدهD:
به درس شیرین دینی ادامه دادیم تا برگشتن:/
آخرشم کاشف به عمل اومد گواش تو کیفش خالی شده رو زمین
من منتظر داستان هیجانی تر بودم
ها! عامو......برچسب : نویسنده : cairdo بازدید : 140