هیچ ترتیب و آدابی مجوی:)

ساخت وبلاگ

بعد از امتحان زبان از کلاس رفتیم بیرون.

بعد دیدم اقدس "مدیرمونِ" داره چپ چپ نگاه میکنه:|

یه نگاه به خودم انداختم ببینم کـجام تحریک کننده است:/

خلاصه رفتم بیرون.دیدم یکی از بچه ها اومد گفت عالیجناب میفرمایند:

وقتی سویوشرت میپوشید مقنعه هاتون رو بکشید روش!! زشـــته:|

هفته ای یکبار هم میاد مچ های دستمون رو میبینه:/

یه وقت اقدام به خودکشی نکرده باشیم:|

زنیکه روانی وقتی تو مدرسه راه میره روشو میگیره:|

مدرسه رو کرده حوزه علمیه:|

به قول آرمینا از پس فردا صبح یه ختم انعام میگیره قبل از کلاس!

خدا فکر مریضش رو شفا بده:))

به جاش امروز AB یـَک مانتوی دلبری پوشیده بود!

تقریبا حالت تونیک کوتاه

مشکی بود و از راست و چپ به طور عمودی یه عالمه خط نارنجی داشتD:

اصلا با شلوار جین یه چیزی شده بود باید میدیدین فقط:)

تازه تمام طراح و خیاط لباساش خودشه لعنتی

امیدوارم اقدس بانو بهش گیر نده و ما از این تیپ های گوگولیش بیشتر کیف کنیم:)

آخه یکی از معلما بهمون گفت گه اگه رنگای یکم شاد بپوشیم

اقدس بهمون میگه مناسب مدرسه نیست!

خلاصه از اقدس بیایم بیرون میخوام بازم از کلاسمون بگم واستون

دیگه از مرحله ی تئوری مبحث های +18 گذشتن:|

رسیدن به مرحله ی عملی:|

سه تایی باهم رفتن دستشویی

یکی از هفتمیا فهمیده و رفته لو داده:|

AB هم وقتی ما تعطیل شدیم زنگ زده باباهاشون اومدن:/

من فقط فهمیدم کـه همه چیز رو به شنبه موکول کردن:|

امروز باز وقتی برگه های عربی رو آوردن 10نفر تک شده بودن.

باز دوباره تشریف بردن دفتر:/ بعضیاشون تعهد دادن!

بعضیاشون کلا دیگه برنگشتن فک کنم AB پودرشون کرد

زنگ بعدشم شش نفر رو صدا کردن!!

باهم فیلم جا به جا میکردن.یکی از فلش ها افتاده دست AB

یه دفعه هم سرکلاس کار و فناوری خواستن فیلم آموزشی پلی کنن

دستشون خورد رو یکی از این فیلما...

حالا کامپیوتر هنگ کرد و اصلا پنجره لامصب بسته نمیشد:|

همینطور زارت زارت بوس میدادن و ما در تلاش برای بستن پنجره

خلاصه مجوز اخراج اون شش تا و سه تایی که رفتن دستشویی رو گرفتن

حالا شنبه قراره رئیس حراست آموزش و پرورش بیاد

اگه نتونستن جواب اونو بدن دیگـه تمام! البته نه همشون.

بعضیاشون واقعا مدرسه رو به گند کشیدن فقط قضیه ی فیلم نبوده!

حالا تو این گیر و دار یکی از بچه ها یه فلش

و پنج تا سی دی بهم داده تا فایل هاش رو انتقال بدم!

مثل چی پشیمونم ولی خب دیه فعلا یه غلطی کردم و باید یه فکری بکنم:|

تازه امروز وقتی بازش کردم دیدم فیلم کره ایِ:|

آخه لعنتیا ول کنین این کره و کره ایا رو دیگه اه.

دو دقیقه میرم خونه مامان بزرگم زهرا میگه

میدونی شماره کفش چانیو چقد زیاد شده؟؟

تو مدرسه.فاطمه میگه: میدونی لی مین هو

با نمیدونم کدوم خری رابطه فیزیکی برقرار کرده؟؟

آتوسا میگه: نمیدونم لی جونگ کوفت داره سریال جدید بازی میکنه:|

عمه ام!!! دقت کنید...عمه ام! با چهل سال سن میگه

فلش بیار دو سه تا فیلم درست حسابی کره ای برات بریزم چشم و گوشت باز بشه

یه مدت مامانم هم قفل شده بود رو این چرت و پرتا

واااای...وااااای

تازه همشون معتقدند که من و ایشون

مثل دو تا سیب میمونیم که از وسط به نیم تقسیم شدن

آخه من کجام شبیه این میمونِ:((

و همشون در تلاش هستند تا من یک بار از این سریالای چرت ببینم

و معتادش بشم تا دیگه زر نزنم:)

ولی من مقاوم تر از این حرفام:| اگه آیه نازل بشه که ای کسانی که ایمان آوردید

تا فیلم کره ای نبینید ایمانتان بدرد عمه تان میخورد

من برای انقد برای خودم ارزش قائلم که دوست دارم فیلم های خـــوب ببینم:))

نه از این فیلم های دم دستیِ عاشقانه آبکی!

حالا به طرفدارای فیلم کره ای و کره برنخوره:) من نظرمو گفتم

البته من شاید در ماه یکی دوتا فیلم ببینم و زیاد اهل فیلم نیستم

ولی همون یکی دوتا رو خیلی با وسواس انتخاب میکنم:)

+حرف زیاد داشتم.یادم رفت همش

+حالا یه پست فردا گذاشتم شاید:)

+اسفندتون مبارکا باشه^.^

ها! عامو......
ما را در سایت ها! عامو... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cairdo بازدید : 121 تاريخ : سه شنبه 14 اسفند 1397 ساعت: 5:54