"عاشق حقیقی خدا وارد میخانه که بشود آنجا برایش نمازخانه است!"

ساخت وبلاگ

دیشب ملت عشق تموم شد. و عجب کتابی بود!!

قشنگ آدم همراه داستان میره تو کوچـه های قونیه:)

راحت تر بگم این یک ماهه گذشته آخر هفته ها رفتم قونیه ی قرن ششم،کیف کردم و برگشتم!

پونصد و خورده ای صفحه بود! تو هر بخش نویسنده یه اتفاق تازه داشت برای رو کردن!

اصلا وسطاش حس نکردم داره داستان رو به قول معروف کـِش میده:)

اینم چند تا از تیکه های خوب کتاب که مثل همیشه تو دفترم یادداشت کردم:)

+اگر چشم انتظار احترام و محبت دیگرانی...ابتدا این هارا به خودت بدهکاری!کسی که خودش را دوست نداشته باشد.ممکن نیست دیگران دوستش داشته باشند!خودت را که دوست داشته باشی اگر دنیا پر از خار هم بشود نومید نشو!چون به زودی خارها گل میشوند:)

+پیش می آید با یکی آشنا میشوی،یکی که با آدم های معمول دور و برت فرق میکند! همه چیز را طور دیگری میبیند و تورا به طرفی سوق میدهد که زاویه دیده ات را عوض کنی.به تدریج دنیا را از دید او میبینی.درون و بیرونت را هم! تحت تاثیر قرار میگیری؛تحت تاثیر قرار گرفتن چیست؟ اسیر جادویش میشوی!! اوایل فکر میکنی میتوانی فاصله ات را حفظ کنی.زمام دلت را نگه میداری.حال آنکه طوفان است آنچه گمان میبردی باد است!! زمین لغزنده و ناپایدار است آنچه گمان میبردی حد و مرز است.یکدفعه میبینی،بی آنکه متوجه شده باشی،از ساحل دور شدی،درست وسط اقیانوس هستی:))

ها! عامو......
ما را در سایت ها! عامو... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cairdo بازدید : 109 تاريخ : سه شنبه 14 اسفند 1397 ساعت: 5:54