سوز به دلتونD:

ساخت وبلاگ
 

امروز مامانـم با پنج-شش تـا دفتر قدیمـی از اینایی که جلدش صورتیه،عکس یه معلم و تخته داره

اومد کنارم نشست گفت اینا رو ببین!

تو نگاه اول گفتم عه اینکه دست خط خودمه!

ولی بعد دقت که کردم فهمیدم دست مامانِ گرامه در دوران دبیرستان

باورتون میشه مخاطب یکی از دفترا دخترِ نداشته اش تو سال 73 بوده؟!

ینی مناصن مثل خری که تی تاپ دیده ذوق کرده بودمـا.

دفتر خاطراتشم که میخوندم انگار دارم آرشیو وبلاگ خودمو میخوندم!

از روزایی شروع میشه که منتظر نتایج کنکور بوده!

تو یکی از دفتراش نتایج تمام فوتبالای دنیا رو نوشته بود! با ذکر گل زنش

اسم تمام دوبلورا...بازیگرا...تاریخ شروع و تموم شدن فیلمابرنامه های رادیو!

تیکه های آهنگا و شعرای مورد علاقه اش:)

اصن کی من تو مخیلم میگنجید که همچین آدمی بوده...

مامانِ افسرده و خسته ی من:)

که حتی حوصله ی حرف زدنم نداره!

دیگه نشد بگم منم خیلی وخته دارم مینویسمD:

چون میگفت مگه هنوز وبلاگ داری:/

من دفترمو دادم تو ام آدرس وبلاگتو بده

میبینید چه مامانی دارم؟! قبل از اینکه بدنیا بیام واسم مینوشتهD:

سوز به مربوط به دلتون حرف

ها! عامو......
ما را در سایت ها! عامو... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cairdo بازدید : 126 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 19:54