شرمی که همیشه هست

ساخت وبلاگ
گفتم انگشت پاهام. یاد ح افتادم.

اولین بار گفت پاهاتو ببینم. به نرمی بوسشون کرد و من جا خوردم و یک شرم زنانه ی ناشی گرانه همه وجودم و رو گرفت و نمی دونستم باید چجوری از گرم شدن گونه هام و یخ زدن دست هام جلوگیری کنم و به کجا پناه ببرم.

همه اش بخاطر یک بوس مهربانانه از پاهام.

ها! عامو......
ما را در سایت ها! عامو... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cairdo بازدید : 135 تاريخ : شنبه 8 آبان 1395 ساعت: 1:52