چرا؟! ها عامو؟؟

ساخت وبلاگ
خوابم میاد. زیاد.

فکر می کنم از این شدت خواب می توونم دو روز کامل رو حداقل بخوابم. الانم که می نویسم چشام بسته است. دستام که راه کیبور و حرووف رو بلدن.مانیتور هم که نگاه کردن نداره. زیاد تمرین کوری می کنم. خیلی ساله. دلم نمیخواد کور شدم کیبور خاصی دستم بگرم(بگیرم). میخوام با همین بنویسم اگه بتویشم (بنویسم). شایدم کور شدم صدامو ضیط کنم. نمی دونم.

خوایم میاد.همین. تنهام. خسته و افسرده. و نمیخوام. چی رو؟ توضیح نمی خوام بدم.

ادم خسته که نمی توونه توضیخ (توضیح) بده.

هنوز این شونه های اعنتیم (لعنتیم) درد می کنه وو (رو) کسی نیست بیاد بمالدشون. خسته ست. طبیعیه. توضعی (توقعی) هم نیس.

سردیم کرده بس که چایی خوردم. لج کردم با سالی. البته اگه بشه اسمشو گذاشت لج. چایی خوردم و نبات هم هه خیر. دریا هم بود. خشته ام (خسته ام). اومدم به دریا بگم اما نگفتم مثل همه ی وقتای دیکه (دیگه)که حال ندارم بگم.

برم یه چایی بریزم یه کتاب برئارم (بردارم) بخوونم. کاش میشد بخوابم. تخت. راحت. بی دغدغه. آروم.

چشامو بار کردم الان.

میخوام ببینم چقدر اشتباه نوشتم و تصحیحشون کنم توی پرانتز.

ها! عامو......
ما را در سایت ها! عامو... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cairdo بازدید : 125 تاريخ : پنجشنبه 29 مهر 1395 ساعت: 1:43