امشب پرسپولیس قهرمان نشد. آخرین باری که یادمه پرسپولیس قهرمان نشد کلاس پنجم دبستان بودم. ده یازده سالم بود. اون روزا فوتبالی نبودم، فقط فوتبال نگاه میکردم و پرسپولیسی بودم. وقتی اشکای بازیکنا تو زمین و تشویق هوادارا رو دیدم بغضم گرفت، ولی روم نشد گریه کنم. صبح رفتم مدرسه و همهجا حرف فوتبال بود و استقلالیا از قهرمان شدن استقلالی که اصلا ربطی بهشون نداشت خوشحال بودن. نمیدونم چند سال از اون شب گذشته. شش سال؟ یه شب تو همین شش سال گذشته، من تو اوج تینجیری مات و مبهوت این مستطیل سبز و اون یازدهتا بازیکن خفن قرمز پوش شدم، یهجوری مجذوبشون بودم که انگار وفادارترین و دوستداشتنیترین بازیکنای دنیا تو تیم من جمع شدن. مسخره بازیهایی که با جام در می آوردن چشمام رو قلبی قلبی میکرد، با هر خبری که از تیمم میاومد مود یه روزم تغییر میکرد و... حالا نَقل این قصهها نیست. خواستم بگم عشق به یه تیم فوتبال یکی از عجیبترین حسهاییه که یه آدم میتونه تجربه کنه. میدونی اعصابت رو خورد میکنه، این پرسش انکاری معروف که میگه چیش به تو میرسه رو شبایی که بعد از قهرمانی در حالی که گلوت میسوزه، سرتو رو بالش میذاری با تمام وجود درک میکنی، یهو به خودت میای میبینی اثری از اون تیم رویایی که بازیکنانش دلت رو برده بودن، وجود نداره، میبینی تک تک بازیکنایی که ازشون قدیس ساخته بودی و حتی بهخاطر اونا به اون تیم علاقه پیدا کردی گذاشتن و رفتن. حتی به بدترین شکل ممکن. تو موندی و یه لوگو و یه وابستگی عجیب و غریب که نمیدونی چیه و از کجا اومده. انگار یه فنر بهت وصل کرده باشن، باز ساعت بازی که میشه میری ترکیب تیم رو میبینی و میشینی پای تلوزیون. حتی اگه اون شور و اشتیاق روزای اول رو نداشته باشی. خاصیت عشق همینه. اولش داغ و پرحرارته، مثل پرسپولیس سال نود و پنج. بعد کم کم خنک میشه، منطقی میشه. حتی بیرحم میشه. مثل پرسپولیس سال هزار و چهارصد. ولی هیچوقت از بین نمیره. نامیراست. انقدر تو وجودت ریشه کرده که هرچی اعصابت رو خورد کنه، هرچی اشکت رو در بیاره و هرچی ازش متنفر بشی، باز باعث نمیشه ازش دست بکشی. شاید همه ی اینا بهخاطر اون صدم ثانیهای باشه که بازیکن تیمت توپ رو از خط دروازه حریف میگذرونه. نمیدونم. خلاصه که عجیبه. از همه ی اینا عجیبتر اینه که فوتبال از معدود چیزاییه که بین سیاهیهای این کشور، هنوز مردم رو خوشحال میکنه. جدا از بحث پاچهخاری و تبریک به تیم رقیب و این قبیل مسخره بازیا، خوشحالم تو این اوضاع نصف هموطنام خوشحالم و بیشتر از هر وقت دیگهای عاشق فوتبالم.
● یکشنبه بیست و پنجم اردیبهشت ۱۴۰۱ ● 0:44 ● Fatemeh:)
ها! عامو......برچسب : نویسنده : cairdo بازدید : 125