تولد اتل متل آرزوم, بود:))
مدیونید فکر کنید یادم رفته بود.اصلا مگه میشه اول آبان یادم بره؟:)
ولی خب حسش نبود بیام پست بزارم..
اتل متل آرزو دیگه وبلاگ من نیست!
اتل متل آرزو رفیقمه:) حق مادری داره به گردنم:)
میدونی من یه الف بچه بودم موقع درست کردنش...؟
با اتل متل آرزو بزرگ شدم! رشد کردم:)
اتل متل آرزو همیشه بوده...وقتایی که هیشکی نبوده!...اون بوده:)
دیروز چهارساله شد...بعد اون همه سست عنصر بودن؛
خودمم باورم نمیشد بلاخره بعد دوسال یه وبلاگ رو مثل آدم نگه دارم:)
ولی قسمت بود که اتل متل آرزو یه بخش بزرگی از روزای نوجوونی منو تو دلش نگه داره:)
چندین بار گفتم ایندفه دیگه پاکش میکنم و یه وبلاگ دیگه میسازم!
-بلاگفا بدرد نمیخوره...میرم بیان!
-دیگه هیشکی وبلاگ نداره.میرم کانال نویس میشم!
-دست از نوشتن میکشم! روزامو مینویسم که چی بشه آخه؟:)
ولی میدونید وابستگی چیه؟...از یه جا به بعد دیگه من به این لامصب وابسته شدم!
عینِ یه رفیق قدیمی که اذیتت میکنه...ولی دوسش داری.کاری میتونی بکنی؟:)
رابطه ام باهاش یه طوریه که اصلا بعنوان یه "وبلاگ" نمیشناسمش:)
بین پستامم دقت کنید..همیشه میگم "اتل متل آرزو"
اتل متل آرزو تنها چیزیه که دور از هیاهویِ این دنیای شلوغ پلوغ...من برای خودِ خودم دارمش:))
ولی تنها چیزی که این وبلاگ معمولی تا این حد برام مقدس کرده
دوستایی هستن که اتل متل آرزو بهم هدیه کرد:)
بهترین ها رو من اینجا پیدا کردم..! خیلیا اومدن،خاطره ساختن و رفتن:)
یه سری هم مثل ندا و مهدیه و نرگس ها موندگار شدن:)
یجوری با مهربونیاشون چسبیدن یه گوشه از قلب و ذهنم
که بعید میدونم تا آخر عمر فراموششون کنم^ــ-
ها! عامو......برچسب : نویسنده : cairdo بازدید : 124