سال های دور از وبلاگ:)

متاسفانه حس هرکاری رو دارم به جز بلاگفا اومدن و نوشتن:)

این قطع شدن نت خیلی به نفعم بود!

قبل از قطع شدن نت اگه یادتون باشه گفتم که درحال ترکم=| انصافا هم نیم ساعت ظهر،نیم ساعت شب قبل از خواب سرمو با گوشی گرم میکردم.بازم بنظر خودم زیاد بود..که مسئولین لطف کردن سیمشو کلا قیچی زدن:) رابطه ی منو نتم کم کم شد در حد یه سایت اخبار که ظهرا بعد از مدرسه یه ساعتی چک میکنم و میرم سر درس و مشقم:)

کلا دو هفته ی عجیبی رو گذروندم...چون یه سری اش خیلی بامزه بود خیلی دلم میخواد تو اتل متل آرزو ثبت بشه:) مثل قبلنا:) یذره زیاده...تو پست موقت در دست نوشتنِD:

همه میگن خیلی تغییر کردم تو این یه ماه...خیلی آروم و ساکت شدم:) کارم به کار کسی نیست.مثل قبلنا تو هر مسئله ای سَرَک نمیکشم و بیشتر مشغول کارای خودمم..داشتم زیاده روی میکردم..! نه اینکه حوصله ام نم کشیده باشه:)...ولی یجور دیگه شدم.

از شرح حالم بخوام بگم:)

"ترجیحا با صدای روا بخونید وقتی تو ویدئو چک خبرهای خوب هفته رو میخونهD:"

من دارم میرم کلاس فوتسااااااالD: دست دست=|

اولین پنالتیم رو هم گل کـــردمD:

همچین توپ چسبید به ته تور دروازه که دوباره برگشت جلوی خودم=)

البته خب طبیعتا با تکنیک خاصی نزدم.چون فقط یه جلسه کار کردم و هنوز کنار زمین پاس کاری و استپ میکنم:)

ولی خب میدونستم که پنالتی رو وقتی آروم میزنن که از جهتی که میزنن مطمئن باشن.

ینی مثلا بتونم با اطمینان بگم گلر میپره سمت چپ پس منم ضربه رو آروم میزنم سمت راست!

که تو جلسه ی اول همچین اعتماد بنفسی فقط تو شخصیتی مثل علیپور میگنجه

منم عین محمدصلاح از کنار توپ یه چرخ زدم و دندونامو رو هم فشار دادم و با تمام توان کوبیدم تو دروازههمونطوری که پیش بینی میکردم گلر جهت رو درست تشخیص داد.اما چون توپ محکم بود نتونست کاری بکنه=|

کلا فوتسال خیلی بهم چسبید:) با اینکه کنار زمین با بچه های پنج شش ساله پاس کاری میکنم:) ولی بهم انرژی داد.این انرژیش تا آخر هفته دنبالم بود.

وضعیت نمراتتم بد نیست.درحال نوسانِ...دوتا نمره تو این هفته خیلی برام زور داشت=| یکی علوم که 8/25 شدم از 10 نمره.و یه چندتا سوتی خفن داده بودم:| هنوز بهش فکر میکنم میخوام موهامو بکنم...دلم میخواست با یه نمره درست درمون جواب محبتای دبیرمون رو میدادم:) خیلی خوبه این بشر.

یکی ام نمره ی املام بود...که 18 شدم من دوسال بود از املا 19/5 هم نگرفته بودم:/ امسال دوتا 18 و یدونه 20 گرفتم باورتون میشه بگم ترقی به معنای پیشرفت رو "طرقی" نوشتم؟=| یا مثلا آیین رو نوشتم آئین؟

ولی از مطالعات و دینی و عربی نمره ی کامل گرفتم:)

درمورد انتخاب رشته هم...:) هیچی.ما واقعا یه مشاور پشم داریم که زورش میاد بیاد چارتا توضیح درست درمون درمورد انتخاب رشته بده! گاهی میاد فقط حرف مفت بدرد نخور میزنه و میره! نمیدونیم با این وضعیت چیکار باید بکنیم...واقعا نمیدونیم آخرسال اصلا چی میشه!

فقط یکی از آموزش و پرورش اومد راهنمایی کرد.حرفای بدرد بخوری زد! اگه قرار باشه اطلاعاتم در همین حد بمونه تا اینجای کار تصمیم دارم اولویت اول رو که انسانی زدم بعدش تجربی یا ریاضی نزنم...اولویت دومم یه رشته از هنرستان باشه..! احتمال نود درصد عکاسی. چون با توجه به شانس قشنگم و البته اطلاعاتی که اندکی که دارم میترسم یهو اون همه سینه چاک تجربی بمونن و من تجربی قبول بشم همه هم اینو میدونن که من حاضرم ترک تحصیل بکنم...ولی تجربی نخونم!

+راستی بلاخره طلسم شِرِک ندیدن من شکست:) چهارشنبه هفته ی قبل دیدمش:=| خوب بود.نه به اندازه ی انگری بردز.حالا فرصت بشه سری های بعدیش رو هم ببینم.امشب هم قصد رحمان 1400 کرده بودم.تا الان که حسش نبود.اگه حال داشته باشم نگاه میکنم:)

+آلبوم چاوشی طلسمی چیزی شده؟ البته که من قول دادم نخرم:( اصلا ایشالا هیچوقت نیاد...هییی.ییی..یی..

+یه چیزی بگمو و برم واقعا.

من موفق به ترک چایی هم شدمD: اراده رو حال میکنین خدایی؟:) هرکی بتونه تو یه ماه نت و چایی رو باهم ترک کنه بیاد من بهش یه کیلو شلغمِ محصول آرون بدم:) فقط صبح یه استکان میخورم.گاهی هم یه لیوان عصر میخورمD: